Logos Multilingual Portal

26- ترجمه پذیری- بخش دوم

 

در درس گذشته به تحلیل اندیشه­ی سپیر (Spair )، وورف (Whorf )، و کواین (Quine )، از منظر قابلیت­های هر یک از این اندیشه­ها در مطالعات ترجمه پرداختیم. البته محقق برجسته ی دیگری نیز وجود دارد که دیدگاهی نسبتاً تازه درباره رابطه زبانی بیان/خودآگاهی (expression/awareness ) دارد: نوام چامسکی (Noam Chomsky ).[1]

از نظر چامسکی، هر عبارتی، پیش از آنکه صورت بندی شود (formulated )، به مثابه یک ژرف ساخت (deep structure ) در ذهن ما فهم می­شود. از نظر چامسکی در سطح عمیق روان، یک عبارت به هر زبان طبیعی­ای که باشد، در ریشه­های خود، ساختار یکسانی دارد: تفاوتها در هر سازه زبانی تنها زمانی مورد توجه قرار می­گیرند که به سطح رویین (surface level ) بیایند، یعنی زمانی که آن تفاوتها از یک پدیده روانی (psychic phenomenon ) تبدیل به یک گفته زبانی (linguistic utterance ) می­گردند.

بنابراین نظریه چامسکی، حضور سازه­های مفهومی (conceptual constructions ) پایه­ای (elementary ) و جهانی (universal ) را مفروض می­گیرد که برای همه افراد بشر مشترک هستند. از نظر چامسکی، ترجمه از یک زبان به زبان دیگر ( و نیز ترجمه درون زبانی (intralingual )) همواره ممکن است، چرا که الگوهای منطقی­ای که در زیر زبانهای طبیعی واقع هستند، ثوابت (constant ) یکسانی هستند. اگر یک سخنگو یک ژرف ساخت را به شکلی واقعی سازد (، و به رو ساخت بیاورد)، می­توان آن را به زبان دیگری نیز بیان کرد.[2]

اکنون بحث ما این نیست که از موفقیت این نظریه در حوزه زبانشناسی سخن بگوییم. ما سخن خود را محدود به بررسی نتایج و دست آوردهای این نظریه در حوزه مطالعات ترجمه می­کنیم.

دیدگاه چامسکی تمایزی را میان سطح اطلاعات (information ) و سطح سبک (style ) قائل است. اطلاعات چیزی است که از «ژرف ساخت» می­تراود، حال آنکه شیوه­ای که از طریق آن آن اطلاعات منتقل می­شوند، از اهمیت ثانوی برخوردار است و به حوزه نشانه­های شکلی (formal signs ) مربوط است.[3]

ضمن یادآوری تمایزی که یلمسلف میان سطوح بیان و محتوا (expression and content planes ) قائل بود، باید گفت که به اعتقاد چامسکی، سطح محتوا را همواره می­توان ترجمه کرد، در حالی که سطح بیان تنها ظاهر می­گردد. از این نقطه نظر هر نوع ترجمه ادبی- از یک متنی که دلالت ضمنی دارد (connotative texts )- از دست می­رود. در نتیجه، این دیدگاه هر نوع از ترجمه متن، که حتی ماهیتی ادبی ندارد، اما از خصوصیات دلالت ضمنی برخوردار است را شامل نمی شود. روشن است که در یک متن دارای دلالت ضمنی، عنصر غالب بیشتر با چیزی پیوند دارد که به زبان چامسکی به آن رو ساخت (the surface structure ) می­گویند، تا ژرف ساخت. به عقیده چامسکی، امکان ترجمه تا زمانی که از متون بسته (closed ) سخن می­گوییم، نامحدود است- متونی که تنها به یک شکل می­توان آنها را تفسیر کرد، و دلالت ضمنی (connotation ) ندارند، یعنی بخش حداقلی متون واقعی.

وورف، کواین، و چامسکی تحقیقاتی را در زمینه زبانشناسی انجام داده اند، اما با مسأله ترجمه پذیری نمی­توان بیش از حد با رویکردی صرفاً زبانشناختی مواجه شد: متن یک پدیده فرهنگی است که، درون ساختارش، دستخوش تأثیر و تأثرات است. به این معنا، هم متن پیشین و هم متن پسین به یک اندازه اهمیت دارند. هر ترجمه­ای را باید یک ترجمه فرهنگی تلقی کرد، پیش از آنکه آن را یک ترجمه زبانی بدانیم:

          زبان، متن، و کارکردمتن بازتابهای متفاوتی از یک فرهنگ واحد هستند. به این دلیل، از نقطه نظر ترجمه تام (total translation )، راحت تر است که از ترجمه پذیری فرهنگی سخن بگوییم. مفهوم ترجمه پذیری تام (The total translatability ) مفهومی مکمل است که پارامترهای متنوع زیادی را در درون حوزه خود جای داده است.[4]

از حيرت و سرگرداني قديمي ترجمه­ناپذيري زباني متون داراي دلالت ضمني كه عبور كنيم، مي­توانيم مفهوم ترجمه پذيري را در چارچوب امكان عمل يك متن به مثابه يك عنصر فرهنگي درون يك فرهنگ در نظر آوريم. از يك سو ما نياز داريم كه تصميم بگيريم كه آيا فرهنگي كه در يك متن بازتاب يافته است قابل ترجمه است و اگر پاسخ مثبت است چگونه؟؛ از طرف ديگر ما باد بدانيم كه چه روابط فرامتني و بينامتني (metatextual and intertextual relations ) متن زماني كه ترجمه مي­شود در فرهنگ يا فرهنگهايي كه آن را مي­پذيرند خواهد داشت.

بعد اساسي ديگر ترجمه پذيري نياز به مترجم است تا گاهي معني متن را توضيح دهد (explicate ). مولف متن پيشين مي­تواند موجب شكل گيري ابهامها (ambiguities )، واژگان چند پهلو (polysemic words ) يا بيانهاي چند پهلو (polysemic expressions ) گردد، كه در اختيار مترجم نيستند. حقيقت اصلي خوانش يك متن پيشين و تلاش براي نگارش آن به يك زبان و فرهنگي كه آن متن را درون خود جاي مي­دهد، شامل فرايندي از يك تفسير عقلاني (rational interpretation ) است و توضيح آن عمل عقلاني، زماني كه در حال نگارش مجدد آن هستيم.

هرگاه يك مترجم متني را نفهمد، يا اشاره اي به چيزي را، يا ارجاعي از مولف متن پيشين را، اين سوء فهم اغلب خود را در ترجمه نشان ميدهد و عقلاني ميشود. ابعادي كه در متن پيشين غير صريح و پنهان هستند، در متن پسين صريح و آشكار ميشوند  و آنهايي كه آشكار و صريح نمي شوند بخشي از زيان ترجمه (translation loss ) را مي­سازند، كه يا به دليل يك انتخاب عقلاني از سوي مترجم بوده است و يا به دليل يك سوء فهم ساده. عمل مترجم نه تنها محتواي متن پيشينر ا متنقل ميكند بلكه ساختار آن را هم عريان مي نمايد.[5]

ماهيت اثبات كننده و شرح دهنده ترجمه به عنوان يك بازتابي از متن را نبايد به عنوان صرفا يك متمم و مويد در نظر گرفت. بلكه در عوض، اين ماهيت يكي از ويـژگي هاي سازنده اين زير مقوله ي نماينده هاست چرا كه ترجمه را به عنوان يك عمل سخن گويي از مثلا تفسير به شكل يك اظهار نظر انتقادي، يا يك رساله (essay ) و محصولات فرا ادبي مشابه جدا مي­كند و ميان آنها تمايز مي­نهد.[6]

همان طور كه ميتوانيم ببينيم ترجمه از منظر بروك (Broeck ) به علت ماهيت عقلاني خود، گونه اي تفسير است مانند يك بررسي يا يك رساله انتقادي. چيزي به عنوان يك ترجمه خنثي وجود ندارد. اگر هر ترجمه اي يك فرآيند تفسير عقلاني است، لازم است كه رويكر انتقادي مترجم را نيز براي خواننده بيان كنيم.

انطباق سازي با اصول عقلايي در ترجمه بيشك نقشي مهم بازي ميكند و نتايج مهمي نيز به بار مي آورد. در درس بعد خواهيم ديد كه چگونه ميتوان از فرآيند عريان ساختن يك متن بهره گرفت، به جاي آنكه آن را به عنوان يك پديده ناخوش آيند و بديهي و آشكار، به منظور ارتقاي ترجمه پذيري از طريق مديريت عقلاني زيان ترجمه در متن پسين انكار كرد.

 

Bibliographical references

BROECK R. VAN DEN Literary Conventions and Translated Literature, in Convention and Innovation in Literature a cura di T. D'haen, R. Grübel, H. Lethen, Philadelphia, Benjamins, 1989, p. 57-75.

CHOMSKY N. Questions of Form and Interpretation, Lisse, Peter de Ridder, 1975.

CHOMSKY N. Reflections on Language, New York, Pantheon Books, 1976.

NIDA E. Semantic Components, in Babel, 8, 4.

TOROP P. La traduzione totale. Ed. by B. Osimo. Modena, Guaraldi Logos, 2000. ISBN 88-8049-195-4. Or. ed. Total´nyj perevod. Tartu, Tartu Ülikooli Kirjastus [Tartu University Press], 1995. ISBN 9985-56-122-8.

 



[1] Chomsky 1976, p. 182.

[2] Chomsky 1975, p. 37.

[3] Nida 1962.

[4] Torop 2000, p. 112.

[5] Torop 2000, p. 113 f.

[6] Broeck 1989, p. 59.