Logos Multilingual Portal

5- خوانش و تحول مفهوم

«آن شیدایی عاشقانه ای که در نقطه ی صفر

 در جمله های نخستین بخش آغازین بسیاری از

 رمانها زاده می شود،  به زودی در ادامه داستان محو می گردد».[1]

 

جذاب ترین بخش رویکرد ویگوتسکی برای آن دسته از ما که به بررسی موضوع ادراک واژه، به هنگام خوانش، به مثابه ی نخستین عمل در فرآیند ترجمه ی بینازبانی علاقه مندیم، آن بخش است که به تحول (evolution ) ادراک معنا می پردازد.

گفتیم که معنای (meaning ) یک واژه، پیامد عمومیت یافتن یک مفهوم (concept ) است، یعنی عمومیت یافتن ترکیب شدن یا سنتز بسیاری از تجربه های ادراکی است: به این ترتیب گونه ای کنش از جنس اندیشه است. اندیشه ها، واژگان و  معانی به هم بافته اند و شاید جالبتر باشد تا آنها را با همدیگر به مثابه ی یک نظام واحد در نظر بگیریم تا اینکه تلاش کنیم این اجزا را از هم جدا ساخته و با زور میان آنها حصار جدایی بکشیم.

اما از دیدگاه روانشناسی، معنای هر واژه عمومیت یافتگی یک مفهوم است و از آنجا که عمومیت یافتگی ها و مفاهیم، بی شبهه، گونه ای اندیشیدن هستند، شاید بتوان معنا را پدیداری (phenomenon ) از اندیشیدن دانست.  البته تا آنجا نمی توان پیش رفت که بگوییم معنا رسماً متعلق به دو حوزه ی متفاوت از حیات روانی انسان است. معنای واژه، پدیداری از اندیشه است تا آنجا که اندیشه، لباس سخن به تن می پوشد و همین معنا تا آنجا پدیداری از سخن است که سخن با اندیشه در پیوند است و با اندیشه روشن می گردد.[2]

همانگونه که گذشت بدون زبان نمی توان جزئیات و پیچیدگی های مفاهیم را تصور کرد و از سوی دیگر بدون فعالیت فشرده اندیشه، زبانی وجود نخواهد داشت. اما میوه ی این فعالیت فکری هیچگاه به شکل کامل نخواهد رسید و هرگز به شکل حقیقی به قطعیت منتهی نمی گردد. تنها به مدد این بازی میان تجزیه (analysis ) و ترکیب (synthesis )، میان ادراک و عمومیت یافتگی (generalization ) است که معنا فرآیندی  می شود تا ابد در حال تحول.

در آغاز دهه ی سوم سده ی بیستم میلادی (ویگوتسکی در سن 38 سالگی و به سال 1934 ( برابر با 1313 شمسی) درگذشت) باید آن فراست قوی ویگوتسکی مسأله ی همه ی نظریه های معناشناختی را بر پایه ی مفهوم معنای ایستای واژه و مفهوم «برابرنهاد زبانی» (linguistic equivalence ) میان دالها (signifiers )، در حوزه ای که از اهمیت بسیاری برای مجادلات پیرامون ترجمه دارد، توسعه داده باشد – و همچنین نظریه های مربوط به ترجمه شناسی، البته پیش از اینکه به این لفظ وجود داشته باشند –. اما کتاب ویگوتسکی که پس از مرگش و در سال 1934 منتشر شد، در سال 1936 (1315 شمسی) ممنوع شد (و در دوره خروشچف "انتشار مجدد در شکل استوار تر"ی را شاهد بود)، چرا که با تقلیل گرایی نگرش ماتریالیستی (Materialistic Reductionism ) و ذهن گرایانه در تضاد بود که این دو از ویژگی های بارز پژوهش های روان شناختی در دوره استالین بودند.[3] در نتیجه اگر چه که به مدت بیست سال اندیشه های ویگوتسکی در میان پژوهشگران حضور داشت، اما این حضور شکلی علنی نداشت و نیمه مخفی بود. اندیشه های ویگوتسکی در دهه ی شصت سده بیست میلادی بود که به غرب رسیدند.

معنای واژگان سازه های پویایی (dynamic formations ) هستند که با تحولاتی که در درون فرد رخ می هد، و نیز با شیوه های گوناگونی که اندیشه ی وی عمل می کند، متحول می شوند. رابطه میان واژه و اندیشه چیزی نیست جز فرآیندی که طی آن تغییرات را می توان به مثابه ی «تحولاتی در مقصود (sense ) از آن واژه از نظر کارکرد» تصور کرد.[4]

برای روشن ساختن رابطه ی پویای میان اندیشه، واژه و معنا باید میان سخن درون (یا سخن گفتن با خود در حالت خاموشی (endophasy ))، که جهت گیری اش خود ما هستیم، و سخن برون یعنی آن چیزی که آن را «زبان» می نامیم و برای حفظ تماس با سایر همنوعان از آن بهره می گیریم، تمایز بگذاریم. در واقع، این دو نوع از زبان – سوای تفاوت کارکردی شان – ساختارهای  متفاوتی هم دارند و دو نسخه ی گوناگون از یک گونه ی واحد از ترجمه هستند: زبان برون ترجمه ی اندیشه هاست به واژگان، حال آنکه زبان درون، دست کم از نظر ویگوتسکی، ترجمه واژگان به اندیشه هاست.[5]

با وجود آنکه با در نظر گرفتن نتایج آخر پژوهش ها این سخن قابل قبول می نماید، اما فرضیه ی زبان درون، لزوماً ترجمه به زبان گفتاری را در بر نمی گیرد – یعنی زبانی که میان خود و غیر خود قرار می گیرد. زبانی که از واژگان بهره می گیرد اما  تنها واحدهای معنایی ذهنی (mental sense ). با این حال اندیشه ویگوتسکی باز هم اندیشه ای جذاب است چرا که ترجمه ی واژگان به اندیشه آن چیزی است که عمل خوانش را می پوشاند.

ویژگی زبان درون، سنتز و ترکیب بی نهایت آن است، چرا که تنها یک «طرف سخن» (interlocutor ) وجود دارد و به این ترتیب می تواند تمام آن بافتی را که گفتار (utterance ) در آن رخ می دهد را به مثابه ی «معین و معلوم» در نظر گرفت. این مسأله البته تا حدی نیز برای زبان بیرونی صادق است، جایی که یک وضعیت تصادفی (contingent ) که میان افراد در حال سخن با هم وجود دارد، اجازه می دهد که آن وضعیت را «شناخته شده» تلقی کنیم. برای مثال اگر من هنوز در خودرویی هستم که کنار پیاده رو پارک است و یک راننده دیگری با خودرو از کنار من رد می شود و می گوید : «می خواهی بیرون بیایی؟» دیگر نیاز به چیز دیگری نیست که من دریابم که او می پرسد که آیا این جای پارک خالی خواهد شد.

برعکس در زبان نوشتاری ارتباط فاقد بسیاری از ویژگی های معنادار است، مثل زیر و بمی صدا، زنگ صدا، یا بافت محیطی، به نحوی که خوانشگر ممکن است هر چیزی را که مولف تعیین نکرده است، به شکلی بسیار آزادتر تفسیر کند.

همان طوری که ویگوتسکی با زیرکی می گوید: «تحول از پیش نویس یک متن به نسخه نهایی آن، بازتابی است از فرآیند ذهنی ما»[6]، زمانی که متنی می خوانیم، همین مسیر را بالاعکس طی می کنیم.

به هنگام ترجمه ی یک متن به زبان ذهن، مجبوریم که معنا (meaning ) را به مقصود (sense ) برگردانیم. ویگوتسکی از پولهان (Pulhan ) نقل می کند که وی مقصود را اینگونه تعریف می کند: «جمع همه ی رویدادهای روانشناختی ای که واژه در خودآگاه ما موجب می گردد».[7] در این دیدگاه، معنا (meaning )، تنها یک بخش از حوزه ای است که مقصود (sense ) در آن حکم می راند و البته پایدار ترین و دقیق ترین بخش آن. یک واژه، مقصود از خود را از بافتی بر می گیرد که در آن ظاهر می شود؛ در نتیجه در بافتی متفاوت، مقصود از آن واژه نیز تغییر می کند.

در درسهای بعد از ابعاد روانشناختی ادبیات فاصله می گیریم و به سنجش این موضوع می پردازیم که «معنا» چه معنایی می تواند داشته باشد.

 

Bibliographical references

CALVINO I. If on a Winter''s Night a Traveller, translated by William Weaver, London, Vintage, 1998, ISBN 0-7493-9923-6.

VYGOTSKIJ L.S. Thought and Language. Edited by Eugenia Hanfmann and Gertrude Vakar. Cambridge (Massachusetts), MIT Press, 1965. First edition: Myshlenie I rech´. Psihologicheskie issledovanija. Moskvà-Leningrad, Gosudarstvennoe social´no-èkonomicheskoe izdatel´stvo, 1934.

 

 



[1] Calvino 1998, p. 177.

[2] Vygotskij 1965, p. 120.

[3] Bruner, in Vygotskij 1965 p. vi.

[4] Vygotskij 1965, p. 130.

[5] Vygotskij 1965, p. 131.

[6] Vygotskij 1965, p. 144.

[7] Vygotskij 1965, p. 146.